لذت از هوشبری با وبلاگ اکسیژن
اکسیژن اولین وبلاگ تخصصی هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان  
قالب وبلاگ

 
 
 
 

چرا جوان‌ها برای ازدواج دنبال کسانی شبیه پدر و مادرشان هستند؟

دخترها به دنبال پسری با ویژگیهای شبیه به پدر هستند و پسرها به دنبال ویژگی هایی شبیه به مادر.
 
بسیاری از زوج ها برای انتخاب همسر به دنبال تکرار ارتباطات خوشایند گذشته هستند. در واقع آن ها بدنبال چیزی شبیه پدر و یا مادرشان و یا شخصیتی از این قبیل هستند.
برای همین هم بسیار از نظریه پردازان بر این باورند که زندگی در یک دور مداوم، تکرار گذشته ها است.
دختر و پسر از نظر رفتار و چهره تقریباً به چهره والدین خود گرایش دارند، دخترها به دنبال پسری با ویژگیهای شبیه به پدر هستند و پسرها به دنبال ویژگی هایی شبیه به مادر. از نظر روانشناختی، این انتخاب نوعی تکرار الگوی دورنی است، الگویی از روابط عمیق و صمیمانه.
برای همین در بسیاری از موارد ما کسانی را از نظر ویژگی ها برای ازدواج خوب می پنداریم که شبیه به والدین ما باشند. ما با این افراد راحت تر ارتباط برقرار می کنیم، راحت تر هم حسی می کنیم و به نوبه ای احساس می کنیم که سال ها است که یکدیگر را می شناسیم.
اما چیزی که بایستی بیشتر به آن دقت کنیم آن است که همه انتخاب ها بر این اساس صورت نمی پذیرد، پس بایستی انتظارات خود را از همسرتان مجزا کنید بدین معنی که تکرار الگوی صمیمانه قدیمی حتماً بهترین نوع رابطه نیست. برای همین بایستی یاد بگیرید وقتی ناراحت می شوید، خوشحال می شوید و یا هر رفتاری که می کنید با کسی غیر از والدین خود روبرو هستید پس نیاز به تغییراتی نیز وجود دارد.
 
برای توافق بر سر رفتارهایی که عمیقاً به آنها وابسته اید بایستی گاهی به اشتراک برسید و گاهی نیز نیاز به تغییر است. بگذارید با یک مثال مطلب را ساده تر کنیم
برای مثال شاید شما مانند دختری بودید که وقتی به هر دلیلی ناراحت می شدید، به یک گوشه می رفتید و کز می کردید ناجی شما پدری بود که با نوازش و دلجویی و یا با یک هدیه از شما استقبال می کرد تا حال شما خوب شود. اکنون شما این صفت را در عمیق ترین تجربیات کودکی به همراه دارید و آن را با خود به زندگی زناشویی می آورید. در این زمان شما وقتی ناراحت می شوید دوست دارید کسی  از شما دلجویی کند و آن همسری است که باید نقش قدیمی پدرتان را بازی کند. این موضوع امری طبیعی است اما می تواند گاهی مشکل ساز باشد.
 
در واقع زمانی صفات گذشته ما می تواند مشکل ساز باشد که انتظاراتی را بوجود بیاورد که دیگران از آن بی خبرهستند. در این شرایط بایستی زوجین چند نکته را برای کاهش اختلافات ناشی از این انتظارات در پیش بگیرند :
 
1- در مورد احساسات و نوع برخوردشان با مسائل گفتگو کنند.
 
2- انتظارات احساسی و رفتاری خود را بیان کنند.
 
3- در مورد حساسیت های یکدیگر بحث و گفتگو کنند.
 
4- به حساسیت ها و خواسته های هم احترام بگذارند.
 
5- به یگدیگر برای تغییر الگوهای درونی مشکل ساز کمک کنند.
 
در آخر تغییر الگوهای درونی صمیمت کار بسیار مشکلی است، چرا که این الگوها با پایه ترین مفاهیم ارتباط و صمیمت در ارتباط هستند، در نتیجه ابتدایی ترین راه برای کنترل تاثیر این الگوها، شناخت و هماهنگی با آن ها است.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 19:31 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

 

آیا تابحال خواب خود را فراموش کرده‌اید؟ آیا دچار بختک شده‌اید؟ خوابهای رنگی چطور؟ آیا تا به حال دیده‌اید؟

۱ – خواب دیدن افراد نابینا

کسانی که بعد از تولد نابینا می‌شوند می‌توانند تصاویر را در خواب ببینند. افرادی که نابینا به دنیا می‌آیند نمی‌توانند در خواب تصاویر را ببینند، اما نابینایان خوابهایی به شفافی افراد بینا دارند، که البته شامل حواس پنج گانه دیگر مثل شنوایی، چشایی، بویایی، لامسه و حتی عواطف حسی است. تصور کردن این امر برای انسانهای بینا مشکل است اما احتیاج بدن به خوابیدن به قدری زیاد است که می‌تواند به طور مجازی تمامی موقعیت‌های فیزیکی را تا مرحله به وقوع پیوستن آن به کار گیرد.


۲ – ۹۰ درصد خوابها فراموش می‌شوند

نیمی از رویاها در همان ۵ دقیقه اول پس از برخاستن از خواب و ۹۰ درصد آنها پس از ۱۰ دقیقه فراموش می‌شوند. یک روز صبح، شاعری معروف به نام ساموئل تیلور کلریج با یک رویای خیلی عجیب و غریب (بر اثر استعمال مواد مخدر) بیدار شد. کاغذ و قلم را برداشت تا هرچه در خواب دیده بود را یادداشت کند. این اثر «کوبلا خان» تبدیل به یکی از اشعار معروف انگلیسی شد. شعر او در بیت پنجاه و چهارم به وسیله فردی از شهر پارلاک قطع شد. کلریج قصد داشت شعرش را ادامه دهد ولی نتوانست بقیه خوابش را به یاد بیاورد، این اثر هیچ وقت کامل نشد.

در شهر زانادا ، به فرمان کوبلا خان
منزلگاهی باشکوه و مجلل ساخته شد
جایی که رودخانه مقدس آلف
در میان مغاکهای بی حد و مرز
از انسان تا دریاهای بی افق
جریان داشت.

یک مورد عجیب و غریب دیگر داستانی برخاسته از خواب به نام «دکتر جکیل و آقای هاید ویلست» اثر رودبرت لوییس استیونسون بود. داستان ماری شلی فرانکشتاین نیز زاییده خیالی یک رویاست.


۳ – همه مردم خواب می‌بینند

تمامی افراد (به جز مواردی از بیماری‌های شدید روانی) خواب می‌بینند. اما زنها و مردها رویاها و عکس العمل‌های متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. مردها تمایل دارند درباره سایر همجنسان خود خواب ببینند در حالی که زنان در خوابهایشان به طور مساوی دیگر زنان و مردان را می‌بینند.


۴ – خواب دیدن از بروز جنون جلوگیری می‌کند


در آزمایش جدیدی که درباره خواب بر روی تعدادی دانشجو انجام گرفت، مشاهده شد دانشجویانی را که در لحظه شروع خواب دیدن بیدار کردند (بعد از بیدار کردن به آنها اجازه داده شد که ۸ ساعت دیگر بخوابند) همگی دارای عدم تمرکز حواس، زودرنجی و کج خلقی، توهم و حتی بعد از ۳ روزنشانگر علائمی از جنون بودند. در نهایت وقتی به آنها اجازه داده شد که چرتی بزنند، ذهن آنها زمان از دست رفته را ترمیم کرد و سطح کارایی خواب آنها را افزایش داد.


۵ – فقط شناخته شده‌ها به خواب ما می‌آیند

رویا‌ها مکرراً از نقش بازی کردن افراد غریبه پر می‌شود. ذهن ما چهره افراد غریبه را در عالم رویا نمی‌سازد، بلکه آن چهره‌های افراد حقیقی هستند که ما در طول زندگی دیده ایم ولی آنها را به خاطر نمی‌آوریم یا نمی‌شناسیم. برای مثال شیطان خون آشامی که در آخرین خوابتان دیده‌اید ممکن است شخصی بوده باشد که وقتی بچه بودید شما را کتک زده و یا با پدر شما بحث و مشاجره کرده است! همه ما در طول زندگی چهره صدها هزار نفر را دیده‌ایم، بنابرین ذهن ما منبع بی‌پایان شخصیت‌هایی است که هنگام خواب دیده می‌شوند.


۶ – همه افراد خوابهای رنگی نمی‌بینند


12 درصد افراد بینا فقط خوابهای سیاه وسفید و بقیه افراد تمامی رنگها را در خوابهایشان می‌بینند. مردم موضوعات مشترکی را در رویاهایشان می‌بینند. مثل موقعیت‌های مربوط به مدرسه، تعقیب شدن، درجا دویدن، سقوط کردن، دیر رسیدن، دیدن مرگ کسی که زنده است، پرواز کردن، مردود شدن در امتحان و یا تصادف با اتومبیل. علت اینکه چرا به افرادی که خوابهای مربوط به درگیری و ناآرامی و مرگ را رنگی می‌بینند، فشارها و ضربه‌های روانی بیشتری وارد می‌شود، هنوز ناشناخته است.


۷ – خوابها آنچه که می‌بینیم نیستند


اگر شما درباره چیز خاصی خواب می‌بینید، الزاماً همیشه آن چیزی نیست که در تصویر می‌بینید. خوابها با زبانی بسیار سمبلیک با آدمی سخن می‌گویند. ذهن نیمه هوشیار شما می‌کوشد تا رویاهایتان را با اشیاء مشابه آن مقایسه و تلفیق کند.
مثل سرودن یک شعر و استفاده از آرایه تشبیه: مورچه‌ها مثل ماشینی که هیچ وقفه‌ای ندارد کار می‌کردند.


ولی شما هیچ وقت چیزی را با خودش مقایسه نمی‌کنید. به طور مثال هرگز نمی‌گوییم: آن غروب زیبا مثل غروبی زیبا بود. بنابرین ذهن شما ممکن است از هرسمبلی برای هر شیء استفاده کند ولی کمتر اتفاق افتاده که خود شیء سمبل خودش باشد.


۸ – ترک کنندگان دخانیات رویاهای واضحتری می‌بینند

کسانی که برای مدت طولانی سیگار می‌کشیدند و اکنون آن را ترک کرده‌اند، رویاهای شفاف‌تر و پاکتری نسبت به گذشته می‌بینند. طبق تحقیقات مجله روانشناسی ناهنجاری: در میان ۲۹۳ ترک کننده که ۱ تا ۴ هفته از دوره ترک آنها گذشته، ۳۳ درصد آنها حداقل ۱ بار خوابهایی مربوط به استعمال دخانیات را دیده‌اند. در بیشتر این خوابها، این افراد خودشان را در حال مصرف می‌دیدند و احساسات بسیار شدید منفی مثل، وحشت و اضطراب و گناه به آنها دست می‌داد.همچنین ۹۷ درصد ترک کنندگان تنباکو در مدت استعمال این خوابها را نمی‌دیده‌اند و عمدتاً فقط در دوران ترک مواد این خوابها دیده می‌شده است.این خوابها شفاف‌تر از خوابهای معمول بوده و مهمترین علامت مشترک ترک تنباکو گزارش شده است.


۹ – محرکات بیرونی به رویاها حمله می‌کنند

خیلی از ما فرایندی به نام تداخل خواب را تجربه کرده ایم. مثلاً هنگامی که صدایی را بیرون از عالم خواب شنیده‌ایم، به نحوی با خواب ما تداخل پیدا کرده است. مثالی مشابه این است که وقتی شما به صورت فیزیکی و در واقعیت تشنه هستید، ذهن شما این احساس را با خوابتان تلفیق می‌کند. سپس به صورت مداوم پارچ‌های بزرگ آب را می‌نوشید و خود را سیراب می‌کنید، دقایقی بعد دوباره تشنه می‌شوید و آب می‌نوشید، تشنه می‌شوید … آب می‌نوشید … و این چرخه تا وقتی بیدار می‌شوید تکرار می‌شود تا اینکه در عالم واقعیت آب بنوشید.


۱۰ – طی خواب بدن فلج می‌شود

می خواهید باور کنید یا نه، بدن شما در حقیقت هنگام خواب فلج می‌شود. به نظر می‌رسد این اتفاق از حرکت ناخواسته بدن و به نمایش گذاشتن رویاها جلوگیری می‌کند. بر اساس مقاله خواب در ویکی پدیا : غدد شروع به ترشح کردن هورمونی می‌کنند که به القای خواب کمک می‌کند، نورونها سیگنالهایی را به نخاع می‌فرستند که که باعث آرامش بدن می‌شود و کمی بعد بدن بی حس و فلج می‌شود.

بیشتر بدانید:
- وقتی خروپف می‌کنید، نمی‌توانید خواب ببینید.
- کودکان نوپا تا وقتی به سن ۳ سالگی برسند درباره خودشان خواب نمی‌بینند. آنها عموماً در همان سن تا ۷ یا ۸ سالگی شان کابوسهای بیشتری نسبت به بزرگسالان می‌بینند.
- اگر شما را به طور ناگهانی از خوابی کوتاه بیدار کنند، رویاهای واضح‌تری را نسبت به وقتی که تمام شب را خوابیده اید به یاد می‌آورید.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

[ سه شنبه 19 / 4برچسب:, ] [ 13:30 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

به دنبـال خـدا  نگـرد



به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد


خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد


خدا آنجاست
در جمع عزیزترینهایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آنجا نیست

او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست


زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط یک چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی


دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
و با بی پروایی از آن درگذریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند است
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:



آیا "زندگی" را "زندگی کرده ای"؟

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

[ دو شنبه 11 / 4برچسب:, ] [ 12:25 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]
[ شنبه 9 / 4برچسب:, ] [ 4:29 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 


 
Interview with god
گفتگو با خدا
I dreamed I had an Interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .
So you would like to Interview me? "God asked."
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟
If you have the time "I said"
گفتم : اگر وقت داشته باشید .
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدی است .
What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟
What surprises you most about humankind?
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
Go answered ….
خدا پاسخ داد ...
That they get bored with childhood.
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
They rush to grow up and then long to be children again.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .
That they lose their health to make money
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.
And then lose their money to restore their health.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .
By thinking anxiously about the future. That
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .
They forget the present.
زمان حال فراموش شان می شود .
Such that they live in neither the present nor the future.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .
That they live as if they will never die.
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .
And die as if they had never lived.
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .
God's hand took mine and we were silent for a while.
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .
And then I asked …
بعد پرسیدم ...
As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟
God replied with a smile.
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد .
To learn they cannot make anyone love them.
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
What they can do is let themselves be loved.
اما می توان محبوب دیگران شد .
learn that it is not good to compare themselves to others.
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .
To learn that a rich person is not one who has the most.
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .
But is one who needs the least.
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .
And it takes many years to heal them.
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .
To learn to forgive by practicing forgiveness.
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرند .
To learn that there are persons who love them dearly.
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .
But simply do not know how to express or show their feelings.
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .
To learn that two people can look at the same thing and see it differently.
یاد بگیرند که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .
To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .
They must forgive themselves.
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .
And to learn that I am here.
و یاد بگیرند که من اینجا هستم .
Always
همیشه

 

[ سه شنبه 22 / 3برچسب:, ] [ 1:40 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

برنده ی زیبا ترین لبخند

 

 

 

کسی نیست جز این نوزاد زیبا  

 

 

 

 

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

 

[ شنبه 19 / 3برچسب:, ] [ 12:21 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

دختر كوچكي هر روز پياده به مدرسه مي رفت و بر مي گشت .

با اينكه آن روز صبح هوا زياد خوب نبود و آسمان نيز ابري بود ،

دختر بچه طبق معمولِ هميشه ، پياده بسوي مدرسه راه افتاد.

بعد از ظهر كه شد ،‌ هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شديدي درگرفت.

مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد

يا اينكه رعد و برق بلايي بر سر او بياورد ، تصميم گرفت كه با اتومبيل بدنبال دخترش برود .

با شنيدن صداي رعد و ديدن برقي كه آسمان را مانند خنجري دريد ،

با عجله سوار ماشينش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.

اواسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل هميشه پياده به طرف منزل در حركت بود ،

ولي با هر برقي كه در آسمان زده ميشد ، او مي ايستاد ، به آسمان نگاه مي كرد و لبخند مي زد

و اين كار با هر دفعه رعد و برق تكرار مي شد.

زمانيكه مادر اتومبيل خود را به كنار دخترك رساند ، شيشه پنجره را پايين كشيد و از او پرسيد :

" چكار مي كني ؟ چرا همينطور بين راه مي ايستي؟"

دخترك پاسخ داد،" من سعي مي كنم صورتم قشنگ بنظر بيايد، چون خداوند دارد مرتب از من عكس مي گيرد! "

        

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

[ شنبه 19 / 3برچسب:, ] [ 11:40 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه سالمی یا مریضی.
 اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده كه نگرانش باشی؛
 اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه دست آخر خوب می شی یا می میری.
 اگه خوب شدی كه دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛
 اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه به بهشت بری یا به جهنم.
 اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛
 ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی كه وقتی برای نگرانی نداری!!
 پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!!!

پس دوست گلم تا میتونی بخند و از زندگی لذت ببر.

   

 

 

 

 

 

[ شنبه 19 / 3برچسب:, ] [ 11:24 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

جهنم تاریک بود، جهنم سیاه بود، جهنم نور نداشت.
شیطان هر روز صبح از جهنم بیرون می آمد و مشت مشت با خودش تاریکی می آورد.
تاریکی را روی آدم ها می پاشید و خوشحال بود،
اما بیش از هر چیز خورشید آزارش می داد ... 
خورشید، تاریکی را می شست و می برد و شیطان برای آوردن تاریکی هی راه بین جهنم و روز را می رفت و برمی گشت و این خسته اش کرده بود.
شیطان روز را نفرین می کرد. روز را که راه را از چاه نشان می داد و دیو را از آدم.
شیطان با خودش می گفت: کاش تاریکی آنقدر بزرگ بود که می شد روز را و نور را و خورشید را در آن پیچید یا کاش …
و اینجا بود که شیطان نابینایی را کشف کرد: کاش مردم نابینا می شدند. نابینایی ابتدای گم شدن است و گم شدن ابتدای جهنم ...


***
اما شیطان چطور می توانست همه را نابینا کند! این همه چشم را چطور می شد از مردم گرفت!
شیطان رفت و همه جهنم را گشت و از ته ته جهنم جهل را پیدا کرد.
جهل را با خود به جهان آورد. جهل ، جوهر جهنم بود.

***

حالا هر صبح شیطان از جهنم می آید و به جای تاریکی، جهل روی سر مردم می ریزد و
جهل ، تاریکی غلیظی است که دیگر هیچ خورشیدی از پس اش بر نمی آید.
چشم داریم و هوا روشن است اما راه را از چاه تشخیص نمی دهیم .
چشم داریم و هوا روشن است اما دیو را از آدم نمی شناسیم.
وای از گرسنگی و برهنگی و گمشدگی.
خدایا ! گرسنه ایم ، دانایی را غذایمان کن.
خدایا ! برهنه ایم ، دانایی را لباس مان کن.
خدایا ! گم شده ایم ، دانایی را چراغ مان کن.

***
حکیمان گفته اند: دانایی بهشت است و جهل ، جهنم.
خدایا ! اما به ما بگو از جهنم جهل تا بهشت دانایی چند سال نوری ، رنج و سعی و صبوری لازم است !
؟

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

[ شنبه 19 / 3برچسب:, ] [ 10:41 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

شب آرامی بود

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم:

زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ!!!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند

 

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


 

 

[ پنج شنبه 17 / 3برچسب:, ] [ 5:7 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 


پسركی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می كنی?
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم 

 

 


پسرك نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می كند؟ او چه می خواهد؟

 

 


پدرش تنها دلیلی كه به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می كنند ، بی هیچ دلیلی

 

 


پسرك متعجب شد ولی هنوز از اینكه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود
یكبار در خواب دید كه دارد با خدا صحبت می كند ،

 

 


از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می كنند؟
خدا جواب داد : من زن را به شكل ویژه ای آفریده ام .

 

 


به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل كند
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل كند

 

 


به دستانش قدرتی داده ام كه حتی اگر تمام كسانش دست از كار بكشند ، او به كار ادامه دهد
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت كنند
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در كنار او باشد

 

 


و به او اشكی داده ام تا هرهنگام كه خواست ، فرو بریزد .
این اشك را منحصرا برای او خلق كرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده كند

 


زیبایی یك زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست .
زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو كرد، 
زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


 

[ پنج شنبه 17 / 3برچسب:, ] [ 2:26 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

http://www.redlink1.com/mydocs/group/117/02.jpg


 



قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.

 


به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

 


عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

 


بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

 


کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

 


مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

 


روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

 


دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

 


کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

 


شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

 


گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

 


در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.


از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم


به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد .....

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


 

 

 

 

[ پنج شنبه 17 / 3برچسب:, ] [ 1:18 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]


وقتی گروه نجات ، زن جوان را زیر آوار پیدا کرد او مرده بود اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه ، چیز عجیبی دیدند. زن با حالتی عجیب به زمین افتاده ، زانو زده و حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود. ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند. چند ثانیه بعد، سرپرست گروه ، دیوانه وار فریاد زد: بیایید، زود بیایید! یک بچه اینجا است. بچه زنده است.
وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت دختر سه – چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد.نوزاد کاملا سالم و در خواب عمیق بود. مردم وقتی بچه را بغل کردند، یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد:

عزیزم، اگر زنده ماندی، هیچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامی وجودش دوستت داشت.


 

 

image002qeq.jpg

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

[ چهار شنبه 16 / 3برچسب:, ] [ 23:43 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]



کاکا ستاره برزیلی تیم رئال مادرید که توانست در پیروزی 6-3 تیمش مقابل والنسیا نقش بزرگی را ایفا کند، شنبه شب صاحب دومین فرزند خود شد.


"ایزابل" نام دختر کاکا است که در بیمارستان آلبرت انیشتین شهر سائوپائولو متولد شد.

البته کاکا در هنگام تولد دخترش حضور نداشت، اما یکشنبه صبح خودش را به سائوپائولو رساند تا دومین فرزندش را از نزدیک ملاقات کند. او دو گلی که مقابل والنسیا به ثمر رساند را به دختر زیبایش تقدیم کرد.

اولین فرزند کاکا در سال 2008 متولد شد. او نام پسر خود را "لوکا" گذاشته بود و اکنون نام دخترش را ایزابل انتخاب کرده است.

این هافبک برزیلی صبح امروز برای حضور در تمرینات رئال مادرید پیش از بازی لیگ قهرمانان اروپا برابر بارسلونا به اسپانیا بازگشت.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

[ چهار شنبه 16 / 3برچسب:, ] [ 23:16 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

ابتدا به آدرس www.google.com رفته و در صفحه اصلی سایت روی عبارت Advanced Search کلیک کنید.
در صفحه جدید و در قسمت with all of the words کلمه کلیدی جستجو را بنویسید.
در گزینه Language می بایست زبان تحقیق جستجویی خود را مشخص کنید. دقت کنید که این سیستم از زبان فارسی پشتیبانی نمی کند به همین دلیل این روش تنها برای جستجوی مقالات انگلیسی و سایر زبانهای انتخابی موجود در منو است.

منبع:وبلاگ دكتر رياحي


 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 


ادامه مطلب
[ شنبه 12 / 3برچسب:, ] [ 12:38 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ تخصصی هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید.
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان لذت از هوشبری با وبلاگ تخصصی اکسیژن و آدرس oxygen88.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 2252
بازدید کل : 453206
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1

داغ کن - کلوب دات کام

تعبیر خواب آنلاین

.



Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

.




.


فال امروز


استخاره آنلاین با قرآن کریم


Pichak go Up
فروش بک لینک طراحی سایت عکس